به گزارش مشرق، پیام مقام معظم رهبری به مناسبت سالگرد کشتهشدگان منا در مراسم حج 1394 را میتوان بر اساس نشانهشناسی گفتمانی تفسیر کرد. نشانهها را میتوان انعکاس واقعیتهای راهبردی رسانهای شدة روابط سیاسی و الگوهای کنش هویتی کشورهای مختلف دانست. هر نشانه دارای مرجعی است که مفاهیم و الگوهای کنش به آن معطوف میشود. بنابراین هر یک از نشانهها دارای قالب معنایی و محتوایی است که براساس مؤلفههای روانشناختی، اجتماعی، ساختاری و هویتی مرجع کاربرد آن معنا میشود.
هرگونه پیام سیاسی میتواند دارای عوارض دیپلماتیک و راهبردی باشد. پیام مقام معظم رهبری نشان میدهد که تضادهای گفتمانی ایران و عربستان نهتنها کاهش پیدا نکرده، بلکه بر اساس «نشانههای کلامی» افزایش نیز پیدا کرده است. نشانههای کلامی ماهیت قراردادی داشته و در خدمت نیازهای بنیادین کشورها قرار میگیرد. در پیام رهبری ایران، «نشانههای مقدس» وجود دارد که پیامهای خداوند را منعکس میسازد و این نشانههای مقدس افزایش تضادهای گفتمانی در روابط ایران و عربستان را نشان می دهد.
بیان قالبهای گفتمانی ارائهشده بهمفهوم آن است که تضادهای ایران و عربستان از وضعیت سیاسی به حوزة هویتی و ایدئولوژیک گسترش یافته است. هر نشانة گفتمانی دارای پدیدهای دوگانه برای تبیین هدف است. به این ترتیب میتوان تأکید داشت که نشانههای گفتمانی پیام مقام معظم رهبری دارای دو بخش مرتبط با هم «دال» و «مدلول» تشکیل شده است. در این پیام، حادثة منا و تضادهای سیاسی ایران و عربستان مدلول قالبهای هویتی، وراثتی و گفتمانی خاندان آل سعود میباشد.
رابطة بین دال و مدلول در نشانهشناسی گفتمانی مقام معظم رهبری به مناسبت سالگرد حادثة منا را نظمهای دلالتکنندهای هدایت میکند که مبتنی بر راهبرد ایران و عربستان در روند رقابتهای ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی است. چنین مفاهیم و الگوهای رفتاری ریشه در نشانههای هویتی و ادراک بازیگران از موازنة قدرت دارد. شاید بتوان ریشههای چنین ادراکی را مربوط به دوران تاریخی بسیار طولانی دانست؛ دورانی که نشانههایی از تمایز هویتی در روابط ایران و کشورهای جهان عرب شکل گرفته و آثار خود را در موازنة قدرت و ژئوپلیتیک منطقهای بهجا گذاشته است.
موازنة قدرت بهعنوان بخشی از دغدغههای سیاسی بازیگران منطقهای محسوب میشود. در حالیکه هرگاه نشانههایی از هویتگرایی ظهور یابد، پیوند معادلة قدرت و هویت زمینههای لازم برای شکلگیری منازعة ساختاری را بهوجود میآورد. به همین دلیل است که میتوان الگوهای جدید کنش راهبردی در مقابله با ایران را براساس پیوند نشانههایی از «موازنة قدرت» و «تضاد هویتی» مشاهده کرد. در این فرآیند، عربستان محور اصلی «رویارویی ساختاری با ایران» در دومین دهة قرن 21 تلقی میشود.
1. نشانههای ایدئولوژیک دال گفتمانی مقام معظم رهبری دربارة آلسعود
در سالهای بعد از جنگ سرد، موضوع هویت نقش تعیینکنندهای در رقابت گروههای سیاسی و بینالمللی داشته است. گروههای سلفی و تکفیری پادگفتمان ایدئولوژی مقاومت ایران در غرب آسیا محسوب میشود. محور اصلی حمایت از چنین گروههایی که ایدئولوژی تروریستی را بازتولید میکند، خاندان آلسعود بوده که در پیوند با وهابیت در شبهجزیرة عربستان معنای سیاسی و ظهور ایدئولوژیک پیدا کرده است. در سالهای 16-2006 مقامات عربستان برای تثبیت موقعیت منطقهای خود از ایدئولوژی وهابیت بهره گرفته و آن را زیربنای اقدامات محدودکننده در برابر ایران قرار داده است.
نیروهای سیاسی و شبهنظامی ایجادشده در مقابله با قابلیت راهبردی ایران عموماً توسط عربستان و ایدئولوژی وهابیت هدایت میشود. در این فرآیند، گروههایی همانند القاعده و داعش توانستند نشانههایی از فضای آشوبزده و بحران امنیتی را در آسیای جنوب غربی منعکس سازند. شکلگیری تروریسم تکفیری را میتوان انعکاس بهرهگیری از مولفههای هویت ایدئولوژی وهابی توسط عربستان دانست که در پیام مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است.
بخش قابل توجهی از تلاشهای دیپلماتیک عربستان برای محدودسازی ایران مبتنی بر بسیج اجتماعی گروههای هویتی است. مجموعههای دیپلماتیک و اطلاعاتی عربستان در تمامی کشورهای منطقه تلاش دارند تا مجموعههای مقابلهگرا با ایران را در قالب سازماندهی گروههای اجتماعی بسیج کنند. در این فرآیند، مؤلفههای هویتی نقش مؤثر و تعیینکنندهای برای تسهیل تحرک دیپلماتیک عربستان در محیط منطقهای داشته است. هویت بهعنوان مفهوم اصلی، اثرگذار و تعیینکننده در معادلة امنیت منطقهای خاورمیانه تلقی میشود. عربستان تلاش دارد تا زمینة همکاری سایر کشورهای غرب آسیا علیه ایران را در قالب موازنة تهدید فراهم سازد؛ بخشی از موازنة تهدید مبتنی بر شکلبندیهای هویتی است. بخش دیگر موازنة تهدید ناشی از ضرورتهای منافع ملی و منطقهای بازیگرانی است که عربستان برای محدودسازی قدرت ایران از ابزارهای تاکتیکی و عملیاتی آنان استفاده میکند.
در پیام مقام معظم رهبری این موضوع مورد تأکید قرار گرفته که نقشیابی عربستان در چارچوب جنگ نیابتی علیه ایران و جبهة مقاومت، در چارچوب الگوی راهبردی جهان غرب انجام گرفته است. رقابتهای هویتی در خاورمیانه آثار خود را در تغییر معادلة قدرت بهجا گذاشته است. عربستان تلاش دارد تا هویت تکفیری را در مقابله با گسترش حوزة نفوذ ایران بهکار گیرد. نشانههای هویتی و کنشگری گروههای تکفیری و سلفی را میتوان براساس خشونت برای تغییر معادلة قدرت و هویت دانست. گروههای وهابی محور اصلی تروریسم هویتی و راهبردی در سوریه و عراق است. حمایت سنتی عربستان سعودی از وهابیت در بسیاری از مناطق دنیا بهویژه در جهان اسلام و جهان عرب و هر جای دیگر باعث قدرت بخشیدن به تکفیری ها و گروههای بنیادگرا همانند القاعده و داعش شده است.
2. نشانههای ژئوپلیتیکی دال گفتمانی مقام معظم رهبری دربارة آلسعود
ایدئولوژی وهابیت، بخشی از واقعیتهای مربوط به رقابت ژئوپلیتیکی عربستان با ایران در محیط منطقهای را منعکس میسازد. عربستان در مقابله با جایگاه منطقهای ایران تلاش دارد تا از الگوهای نظامی، امنیتی، دیپلماتیک، فرهنگی و راهبردی استفاده کند. هدف اصلی عربستان را میتوان حاشیهایسازی قدرت ایران و ایجاد فرسایش در قابلیتهای راهبردی و ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی دانست. سعودی ها برای تحقق چنین اهدافی، طیف گستردهای از تاکتیکهای اطلاعاتی، امنیتی و دیپلماتیک را مورد استفاده قرار دادهاند. چنین نشانههایی بیانگر منازعه همهجانبه بر اساس نشانههای جنگ نیابتی و نامتقارن است.
عربستان علاوه بر بسیج دیپلماتیک جهت مقابلة نرم با ایران از سازوکارهای جنگ نیابتی توسط گروههای هویتی بهره میگیرد. بنیانهای ایدئولوژیک گروههای تکفیری انگیزة تحرک و کنشگری گروههای تروریستی علیه جبهة مقاومت را بهوجود میآورد. تاکنون بسیاری از تلاشهای انجامگرفته توسط وزارت امور خارجة ایران برای اعتمادسازی با عربستان و مدیریت بحران منطقهای به نتیجة مؤثری منجر نشده است. علت آن را میتوان در الگوهای کنش دیپلماتیک، امنیتی، هویتی و فرهنگی عربستان دانست.
بحران آینده خاورمیانه انعکاس تحرک گروههای تروریستی است که از قابلیت نقشیابی و اثربخشی در حوزههای مختلف جغرافیایی برخوردارند. در این فرآیند، تروریسم وهابی و سلفی، بحران امنیتی در تمامی کشورهای منطقهای را گسترش داده است. سازماندهی داعش را میتوان بخشی از راهبرد «پادگفتمان مقاومت» در خاورمیانه و آسیای جنوب غربی دانست. چنین راهبردی از سوی برخی بازیگران موثر منطقهای کشورهای غربی سازماندهی شده است. هدف اصلی گسترش قدرت داعش در مقابله با حکومت بشار اسد را باید بهعنوان تلاشی راهبردی برای محدودسازی قدرت ژئوپلیتیکی ایران دانست. پادگفتمان مقاومت بر اساس نشانههایی از هویتگرایی سلفی گروههای تکفیری توسط عربستان سازماندهی شده است.
جهان غرب و عربستان برای کنترل محیط منطقهای تلاش دارند تا زمینههای لازم برای مدیریت بحران در فضای منطقهای را بهوجود آورند. مقابله با تروریسم نیازمند همبستگی راهبردی، ایدئولوژیک و هویتی است. عربستان در فرآیند مقابله با نقش منطقهای ایران از روندهای ائتلافسازی امنیتی در ژئوپلیتیک مقاومت بهره میگیرد. بهرهگیری از چنین الگویی را میتوان نشانة ایفای نقش عربستان در چارچوب سیاست راهبردی رژیم صهیونیستی و آمریکا دانست.
نتیجهگیری
مقابلة هویتی و ژئوپلیتیکی عربستان با ایران را میتوان بهعنوان بخشی از الگوی راهبردی وهابیت و مجموعههای تکفیری در جهت محدودسازی قدرت منطقهای ایران دانست. نقشیابی ایران بهعنوان محوریت جبهة مقاومت، زمینههای ائتلاف عربستان، کشورهای محافظهکار عرب، رژیم صهیونیستی و جهان غرب در مقابله با جبهة مقاومت را بهوجود آورده است. پیام مقام معظم رهبری را میتوان واکنشی گفتمانی نسبت به رفتارهای سیاسی و ایدئولوژیک عربستان در روند یکپارچهسازی قدرت جهان عرب و کشورهای اسلامی در مقابله با ایدئولوژی، هویت و سیاست منطقهای ایران دانست.
استعارههای بهکار گرفته شده در پیام مقام معظم رهبری، عوامل معرفتشناسانه و هستیشناسانة رویارویی گروههای تکفیری و مجموعههای مربوط به وهابیت ایدئولوژیزه شده علیه سیاست و هویت مقاومت ایران را منعکس میسازد. جهتگیری پیام نشان میدهد که چنین تضادی میتواند آثار و پیامدهای پرمخاطرهتری برای اهداف منطقهای و ایدئولوژیک ایران را منعکس سازد. در این شرایط، ایران چارهای جز بازتولید قدرت هویت در ژئوپلیتیک مقاومت را ندارد.